ترجمه و متن اصلی در ادامه مطلب 

 

 

ترجمه↓
شب وقتی که همه نوع فکری میاد به ذهنم
مثل همیشه به اسمون شب نگاه میکنم
همونطور که ستاره های بیشتری چشمک میزنن
چرا من بیشتر عصبی و دلواپس میشم؟
همونطور که ستاره ها بهم نگاه میکنن، این روزها حس بدی دارم
باید وزش باد رو دنبال کنم؟
هیچ‌ کس نمیتونه این کار رو انجام بده
هر روز داد میزنم که من هیچ کس نیستم
 وضعیت و موقعیتم رو میدونم
ولی به رفتن این راه ادامه میدم
مهم نیست چقدر راه برم باز هم مقل تردمیل همونجا میمونم
این دژاوو (اگر نمیدونین چیه کامنت بزارین که توضیح بدم) ناخواسته بود، این من رو پریشون میکنه
دوتا راه مختلف بین مشکل و فرصت
این اونیه که به مشکل میرسه؟ تظاهر میکنم نمیدونم و به پرسیدن ادامه میدم
میخوام مثل ستاره ی چشمک زن باشم
هرکسی نمیتونه ستاره باشه
از افتادن مثل ستاره های درحال افتادن میترسم
فک کنم هیچ‌ وقت نفهمم
همه نوع فکری میاد به ذهنم
باید برم یا نه؟
همه نوع فکری میاد به ذهنم
همه نوع فکری توی ذهنم دارم
چرا سرگردونم حتی با اینکه خودم راهم رو انتخاب کردم؟
موقع دویدن به ستاره ها نگاه کردم
راحب مسیرم احساس نا امیدی میکنم به خاطر همین دوباره میترسم
میتونم مثل یه ستاره باشم؟
چطور خیلی دور شم؟
حتی اگر به عقب نگاه کنم باز هم همون طور عه
توی تاریکی فقط با تکیه کردن به ستاره های درخشان راه رفتم
میدونم که این راه رو بر اساس انتخاب و اراده خودم راه رفتم
ولی جای دیگه ای رو‌ نگاه میکنم
این ها حساسات موندگار منن؟ میدونم نباید اینطور شه ولی میترسم که پشیمون شم
کی با اینکه میدونه غیرممکنه خودش رو به چالش میکشه؟ معمولا بعد از اومدن اسیب میبینم
ولی اگر به عقب برگردم تظاهر میکنم دارم سخت کار میکنم، قراره کسی به خاطر اینکه بی مسئولیتم سرزنشم کنه؟
مسیری که به ستاره نگاه کردم
توی جنگل ساکت و بزرگ محو‌ میشه
میترسم که ستاره ای که داشتم میدیدم مثل سهاب سنگ سقوط کنه
میخوام مثل ستاره ی چشمک زن باشم
هرکسی نمیتونه ستاره باشه
از افتادن مثل ستاره های درحال افتادن میترسم
فک کنم هیچ‌ وقت نفهمم
همه نوع فکری میاد به ذهنم
باید برم یا نه؟
همه نوع فکری میاد به ذهنم
همه نوع فکری توی ذهنم دارم
صادقانه بگم، این انتخاب منه
ولی از اینکه نمیتونم همونطور که ارزو میکردم انجامش بدم عصبی ام
فقط توقع بقیه از من بیشتر میشه
میترسم که اگر بیشتر تکیه کنم سقوط کنم
باید برگردم عقب؟
عقب رو نگاه نکن
باید برم یا نه؟
همه نوع فکری توی ذهنم دارم
چرا سرگردونم حتی با اینکه خودم راهم رو انتخاب کردم؟
موقع دویدن به ستاره ها نگاه کردم
راحب مسیرم احساس نا امیدی میکنم به خاطر همین دوباره میترسم
میتونم مثل یه ستاره باشم؟

متن اصلی↓
별의별 생각이 드는 밤
평소처럼 밤하늘을 바라봐
난 왜 별이 많아지고 더 반짝일수록
더 초조해지고 안달이 날까 yeah
요즘 따라 저 별들이 나를 내려보는 듯 기분이 나빠
부는 바람 따라갈 걸 그랬나 역풍을 맞으며 뒤처진 걸까 나
아무나 못 된대
난 아무나가 아니라고 외쳐 매일
나도 알아 내 상황 처지
그래도 난 이 길을 계속 걷지
가도 가도 제자리걸음 treadmill
이 데자뷰는 반갑지 않아 괴롭지
두 개의 길 위기와 기회 중
내가 온 이 길은 위기인 걸까 모르는 척 계속 되묻지
반짝이는 저 별처럼 되고 싶다고
다 저 별이 될 순 없으니까 bling bling
떨어지는 저 별처럼 나도 떨어질까 봐 또 겁나
I guess I'll never ever find out
별생각이 들어
갈까 말까 yah
별생각이 들어
별생각 다 하는 난
갈 길을 정해도 왜 헤맬까
저 별을 바라보면서 달렸지만
내 갈 길은 막막해서 또 겁나
저 별처럼 될 수 있을까
너무 멀리 와버린 걸까 yeah
뒤를 돌아봐도 똑같아 yeah
어두운 곳에서 난 빛나는 별 하나만 의지하면서 걸어왔는데
알아 내 의지와 선택으로 걸어 걸어왔던 길이지만
자꾸 다른 곳에 눈이 돌아가
미련일까 진짜 안 되는 걸 알지만 후회로 바뀔까 두렵다
Ey 누가 안 될 걸 알면서 도전하겠어
들어와 보니까 다칠 때가 많아
그래도 열심히 하는 척은 한다만
혹시 뒷걸음질 치면 누군가 난 무책임하다 손가락질할까
별을 바라보고 왔던 길은 점점
울창한 숲 사이로 가려져 정적
혹시 내가 바라봤던 별은 이미
유성처럼 떨어진 건 아닐까 두려워져
반짝이는 저 별처럼 되고 싶다고
다 저 별이 될 순 없으니까 bling bling
떨어지는 저 별처럼 나도 떨어질까 봐 또 겁나
I guess I'll never ever find out
별생각이 들어
갈까 말까 yah
별생각이 들어
별생각 다 하는 난
솔직히 내가 선택한 건 맞는데
내 마음대로 안 될까 봐 불안해
날 둘러싸는 기대만 더 커져
더 기대다간 넘어질까 두려워
Woah woah woah woah woah (hey)
뒤돌아 가볼까
Woah woah woah woah woah (hey)
뒤돌아보지 마
갈까 말까 yeah
별생각 다 하는 난
갈 길을 정해도 왜 헤맬까
저 별을 바라보면서 달렸지만
내 갈 길은 막막해서 또 겁나
저 별처럼 될 수 있을까